| آدمک ! | |
|
+8مانی رابعه پارميس javad generalx mohammad SaharNaz youri 12 posters |
|
Author | Message |
---|
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 4:30 pm | |
|
Last edited by javad on Mon Mar 01, 2010 5:09 pm; edited 2 times in total | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Feb 25, 2010 7:29 pm | |
| خدای ساده لوحان را نماز و روزه بفریبد ولیکن من برای خود خدای دیگری دارم
ریا و رشوه نفریبد خدای مرا آری
خدای زیرک بی اعتنای دیگری دارم بسی دیدم ظلمنا خوی مسکین ربنا گویان
من اما با اهورایم ادعای دیگری دارم
ز قانون عرب درمان مجو در یاب اشاراتم
نجات قوم خود را من شفای دیگری دارم
| |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Feb 25, 2010 7:30 pm | |
| میدونم بعد از اون شعر بالا خیلیا ممکنه فحش بدن ولی حرف دلم بود ببشین دیگه . . .! | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| |
| |
مانی تازه کار
تعداد پست ها : 89 امتیازات : 100 اعتبار و شهرت : 5 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 43 مکان : تهران.فرانکفورت
| |
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 11:11 am | |
| يوري جان مهم اينه كه خدائي داري
بقيش ديگه ربطي به ما و امثال مانداره
| |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 11:43 am | |
| رابعه,مانی و میترای عزیز تنکس | |
|
| |
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 1:55 pm | |
| نامه عمر به يزد گزد سوم سا ساني و پاسخ يزد گرد به آن
محل نگهداري موزه لندن
از عمر بن الخطاب خليفه مسلمين به يزدگرد سوم شاهنشاه پارس
يزدگرد، من آينده روشني براي تو و ملت تو نمي بينم مگر اينکه پيشنهاد مرا بپذيري و با من بيعت کني. تو سابقا بر نصف جهان حکم مي راندي ولي اکنون که سپاهيان تو در خطوط مقدم شکست خورده اند و ملت تو در حال فروپاشي است. من به تو راهي را پيشنهاد مي کنم تا جانت را نجات دهي.
شروع کن به پرستش خداي واحد، به يکتا پرستي، به عبادت خداي يکتا که همه چيزرا او آفريده. ما براي تو و براي تمام جهان پيام او را آورده ايم، او که خداي راستين است.
از پرستش آتش دست بردار و به ملت خود فرمان بده که آنها نيز از پرستش آتش که خطاست دست بکشند، بما بپيوند الله اکبر را پرستش کن که خداي راستين است و خالق جهان.
الله را عبادت کن و اسلام را بعنوان راه رستگاري بپذير. به راه کفر آميز خود پايان بده و اسلام بياور و الله اکبر را منجي خود بدان.
با اين کار زندگي خودت را نجات بده و صلح را براي پارسيان بدست آر. اگر بهترين انتخاب را مي خواهي براي عجم ها ( لقبي که عربها به پارسيان مي دادند بعمني کودن و لال) انجام دهي با من بيعت کن.
الله اکبر خليفه مسلمين عمربن الخطاب
پاسخ يزدگرد سوم به نامه عمر خطاب
محل نگهداري موزه لندن
از شاه شاهان، شاه پارس، شاه سرزمينهاي پرشمار، شاه آريايي ها و غير آريايي ها، شاه پارسيان و نژادهاي ديگر از جمله عربها، شاه فرمانروايي پارس، يزدگرد سوم ساساني به عمربن الخطاب خليفه تازيان ( لقبي که پارسيان به عربها مي دهند به معني سگ شکاري )
به نام اهورا مزدا آفريننده زندگي و خرد
تو در نامه ات نوشته اي مي خواهي ما را به راه راست هدايت کني، به راه خداي راستينت، الله اکبر، بدون اينکه هيچگونه آگاهي داشته باشي که ما که هستيم و چه را مي پرستيم.
اين بسيار شگفت انگيز است که تو لقب فرمانرواي عربها را براي خودت غصب کرده اي آگاهي و دانش تو نسبت به امور دنيا به همان اندازه عربهاي پست و مزخرف گو و سرگردان در بيابانهاي عربستان و انسانهاي عقب مانده بيابان گرد است.
مردک، تو به من پيشنهاد مي کني که خداوند يکتا را بپرستم در حاليکه نمي داني هزاران سال است که ايرانيان خداوند يکتا را مي پرستند و روزي پنج بار به درگاه او نماز مي خوانند. هزاران سال است که در ايران، سرزمين فرهنگ و هنر اين رويه زندگي روزمره ماست.
زمانيکه ما داشتيم مهرباني و کردار نيک را در جهان مي پرورانديم و پرچم پندار نيک، گفتار نيک، کردار نيک را در دستهايمان به اهتزاز درمي آورديم تو و پدران تو داشتند سوسمار ميخوردند و دخترانتان را زنده بگور مي کرديد.
شما تازيان که دم از الله مي زنيد براي آفريده هاي خدا هيچ ارزشي قائل نيستيد ، شما فرزندان خدا را گردن مي زنيد، اسراي جنگي را مي کشيد، به زنها تجاوز مي کنيد، دختران خود را زنده به گور مي کنيد، به کاروانها شبيخون مي زنيد، دسته دسته مردم را مي کشيد، زنان مردم را ميدزديد و اموال آنها را سرقت مي کنيد. قلب شما از سنگ ساخته شده است. ما تمام اين اعمال شيطاني را که شما انجام مي دهيد محکوم مي کنيم. حال با اينهمه اعمال قبيح که انجام مي دهيد چگونه مي خواهيد به ما درس خداشناسي بدهيد؟
تو بمن مي گويي از پرستش آتش دست بردارم، ما ايرانيان عشق به خالق و قدرت خلقت او را در نور خورشيد و گرمي آتش مي بينيم. نور و گرماي خورشيد و آتش ما را قادر مي سازد که نور حقيقت را ببينيم و قلبهايمان براي نزديکي به خالق و به همنوع گرم شود. اين بما کمک مي کند تا با همديگر مهربانتر باشيم و اين نور اهورايي را در اعماق قلبمان روشن مي سازد.
خداي ما اهورا مزداست و اين بسيار شگفت انگيز است که شما تازه او را کشف کرده ايد و نام الله را بر روي آن گذارده ايد. اما ما و شما در يک سطح و مرتبه نيستيم، ما به همنوع کمک مي کنيم ، ما عشق را در ميان آدميان قسمت مي کنيم، ما پندار نيک را در بين انسانها ترويج مي کنيم، ما هزاران سال است که فرهنگ پيش رفته خود را با احترام به فرهنگ هاي ديگر بر روي زمين مي گسترانيم ، در حاليکه شما به نام الله به سرزمينهاي ديگر حمله مي کنيد، مردم را دسته دسته قتل عام مي کنيد، قحطي به ارمغان مي آوريد و ترس و تهي دستي به راه مي اندازيد، شما اعمال شيطاني را به نام الله انجام مي دهيد. چه کسي مسئول اينهمه فاجعه است؟
آيا الله به شما دستور داده قتل کنيد، غارت کنيد و ويران کنيد؟
يا اينکه پيروان الله به نام او اين کارها را انجام مي دهند؟ و يا هردو؟
شما مي خواهيد عشق به خدا را با نظامي گري و قدرت شمشير هايتان به مردم ياد بدهيد. شما بيابان گردهاي وحشي مي خواهيد به ملت متمدني مثل ما درس خداشناسي بدهيد. ما هزاران سال فرهنگ و تمدن در پشت سر خود داريم، تو بجز نظامي گري، وحشي گري، قتل و جنايت چه چيزي را به ارتش عربها ياد داده اي؟ چه دانش و علمي را به مسلمانان ياد داده اي که حالا اصرار داري به غير مسلمانان نيز ياد بدهي؟ چه دانش و فرهنگي را از الله ات آموخته اي که اکنون مي خواهي به زور به ديگران هم بياموزي؟
افسوس و اي افسوس ... که ارتش پارسيان ما از ارتش شما شکست خورد و حالا مردم ما مجبورند همان خداي خودشان را اين بار با نام الله پرستش کنند و همان پنج بار نماز را بخوانند ولي اينکار با زور شمشير بايد عربي نماز بخوانند چون گويا الله شما فقط عربي مي فهمد.
من پيشنهاد مي کنم که تو و همدستانت به همان بيابانهايي که سابقا عادت داشتيد در آن زندگي کنيد برگرديد. آنها را برگردان به همان جايي که عادت داشتيد جلوي آفتاب از گرما بسوزند، به همان زندگي قبيله اي ، به همان سوسمار خوردن ها و شير شتر نوشيدنها.
من تو را نهي نمي کنم از اينکه اين دسته هاي دزد را ( ارتش تازيان) در سرزمين آباد ما رها کني ، در شهر هاي متمدن ما و در ميان ملت پاکيزه ما.
اين چهار پايان سنگدل را آزاد مگذار تا مردم ما را قتل عام کنند، زنان و فرزندان ما را بربايند، به زنهاي ما تجاوز کنند و دخترانمان را به کنيزي به مکه بفرستند. نگذار اين جنايات را به نام الله انجام دهند، به اين کارهاي جنايتکارانه پايان بده.
آريايها بخشنده، خونگرم و مهمان نوازند، انسانهاي پاک به هر کجا که بروند تخم دوستي، عشق ، آگاهي و حقيقت را خواهند کاشت بنابراين آنها تو و مردم تو را بخاطر اين کارهاي جنايتکارانه مجازات نخواهند کرد.
من از تو مي خواهم که با الله اکبرت در همان بيابانهاي عربستان بماني و به شهرهاي آباد و متمدن ما نزديک نشوي ، بخاطر عقايد ترسناکت و بخاطر خوي وحشي گريت.
يزدگرد سوم ساساني | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 2:03 pm | |
| عمو اگه واس این ی تاپیک جدا میزدی بیتر بودا | |
|
| |
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 2:07 pm | |
| ببین نادیا جان من به اینکه چه دینی رو می پرستی کاری ندارم لطفا تو هم به این کارها کار نداشته باش
من فقط میدونم که همیشه و هر جا هر وقت احساس تنهایی و نیاز دارم نیرویی هست که بهم آرامش میده من این نیرو رو از جانب خدای خودم میدونم ، احتمالا برای تو هم همینطوره حالا که این نیرو از جانب خداست مهم اینه که بهش اعتقاد داشته باشیم پس فرقی نمیکنه اسلام باشه یا زرتشت ، مهم اعتقاده قلبیه
البته این نظر من هست
نادیا جان دین تو برای من دارای ارزش و احترامه موفق باشی | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 2:54 pm | |
| تنکس عمویی . . . ولی خیلیا اینطوری فکر نمیکنن قبول داری ؟؟
| |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 2:59 pm | |
| ای که نگار عشق بر دل زدی بیهودگی های هوس بر گِـل زدی گفته بودی بی تو هرگز با تو هستم هوش باش از عاشقی بیهوش باش میروم . . . آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را ! | |
|
| |
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Fri Feb 26, 2010 3:16 pm | |
| - youri wrote:
- ای که نگار عشق بر دل زدی
بیهودگی های هوس بر گِـل زدی گفته بودی بی تو هرگز با تو هستم هوش باش از عاشقی بیهوش باش میروم . . . آرزو دارم ولی عاشق شوی آرزو دارم بفهمی درد را تلخی برخوردهای سرد را ! عمویی شیطون شدیا بلا نکنه عاشق شدی :" longdesc="1" /> ؟ | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:40 am | |
| هديه
من از نهايت شب حرف مي زنم
من از نهايت تاريكي
واز نهايب شب حرف مي زنم
اگر به خانه من آمدي
براي من اي مهربان چراغ بيار
و يك دريچه كه از آن
به ازدحام كوچه خوشبخت بنگرم | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:42 am | |
| وداع
مي روم خسته افسرده وزار
سوي منزگه ويرانه ي خويش
مي برم از شهر شما
دل شوريده وديوانه ي خويش
مي برم تا كه در آن نقطه ي دور
شستشويش دهم از رنگ نگاه
شستشويش دهم از لكه ي عشق
زين همه خواهش بي جان تباه
مي برم تا ز تو دورش سازم
زتو ،اي جلوه ي اميد محال
مي برم زنده بگورش سازم
تا از اين پس نكند ياد وصال
ناله مي لرزد ،مي رقصد اشك
آه،بگذار بگريزم من
ازتو ، اي چشمه ي جوشان گناه
شايد آن به كه بپرهيزم من
بخدا غنچه ي شادي بودم
دست عشق آمد واز شاخم چيد
شعله ي آه شدم ،صد افسوس
كه لبم باز بر آن لب نرسيد
عاقبت بند سفر پايم بست
مي روم ،خنده به لب ، خونين دل
مي روم از دل من دست بدار
اي اميد عبث بي حاصل | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:43 am | |
| چه گريزيست ز من؟
چه شتابيست به راه ؟
به چه خواهي بردن
در شبي اينهمه تاريك پناه؟
مرمرين پلهء آن غرفهء عاج!
اي دريغا كه ز ما بس دور است
لحظه ها را در ياب
چشم فردا كور است
نه چراغيست در آن پايان
هر چه از دور نمايانست
شايد آن نقطهء نوراني
چشم گرگان بيابانست
مي فرو مانده به جام
سر به سجاده نهادن تا كي؟
او در اينجاست نهان
مي درخشد در مي
گر بهم آويزيم من و تو
ما دو سرگشتهء تنها، چون موج
به پناهي كه تو مي جويي، خواهيم رسيد
اندر آن لحظهء جادويي اوج! | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:45 am | |
| دختر و بهار
دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر و گلو ترانه و سرمستی ترا
با هرچه طالبی به خدا می خرم زتو
بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای
با ناز می گشود دو چشمان بسته را
می شست کاکلی به لب آب نقره فام
آن بال های نازک زیبای خسته را
خورشید خنده کرد وز امواج خنده اش
بر چهر روز روشنی دلکشی دوید
موج سبک خزید و نسیمی به گوش او
رازی سرود و موج بنرمی از او رمید
خندید باغبان که سرانجام شد بهار
دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار
ای بس بهار ها که بهاری نداشتم
خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان
گوئی میان مجمری از خون نشسته بود
می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب
دختر کنار پنجره محزون نشسته بود | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:48 am | |
| با به چاپ رسيدن شعر " گنه کردم گناهي پر ز لذت" از فروغ فرخزاد در يکي از مجلات هياهوي عظيمي بپا مي شود و فروغ را بدکاره مي خوانند و از آن پس مورد نا مهرباني هاي فراوان قرار مي گيرد. و فروغ هم اين شعر را مي سرايد
رمیده
نمی دانم چه می خواهم خدا یا به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جوید نگاه خسته من چرا افسرده است این قلب پر سوز ز جمع آشنایان میگریزم به کنجی می خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تیرگیها به بیمار دل خود می دهم گوش گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم ویکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت بدامانم دو صد پیرایه بستند از این مردم که تا شعرم شنیدند برویم چون گلی خوشبو شکفتند ولی آن دم که در خلوت نشستند مرا دیوانه ای بد نام گفتند دل من ای دل دیوانه من که می سوزی از این بیگانگی ها مکن دیگر ز دست غیر فریاد خدا را بس کن این دیوانگی ها | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:54 am | |
| اينم همان شعرجنجال برانگيز فروغ كه باعث شد مجموعه اشعارش تا چند سال ممنوع الچاپ باشد .
گنه كردم گناهي پر ز لذت كنار پيكري لرزان و مدهوش خداوندا چه مي دانم چه كردم در آن خلوتگه تاريك و خاموش در آن خلوتگه تاريك و خاموش نگه كردم بچشم پر ز رازش دلم در سينه بي تابانه لرزيد ز خواهش هاي چشم پر نيازش در آن خلوتگه تاريك و خاموش پريشان در كنار او نشستم لبش بر روي لب هايم هوس ريخت زاندوه دل ديوانه رستم فرو خواندم بگوشش قصة عشق: ترا مي خواهم اي جانانة من ترا مي خواهم اي آغوش جانبخش ترا, اي عاشق ديوانة من هوس در ديدگانش شعله افروخت شراب سرخ در پيمانه رقصيد تن من در ميان بستر نرم بروي سينه اش مستانه لرزيد گنه كردم گناهي پر ز لذت در آغوشي كه گرم و آتشين بود گنه كردم ميان بازواني كه داغ و كينه جوي و آهنين بود | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 5:56 am | |
| راستي دوستان بخشيد شعر هاي فروغ يا حالت افسردگي داره يا صحنه داره كه اينم به من ربطي نداره داستان زندگي فروغ هم تو قسمت اخبار براتون گذاشتم اميدوارم لذت ببريد | |
|
| |
golbarg
تعداد پست ها : 24 امتیازات : 27 اعتبار و شهرت : 3 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-24
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 7:56 am | |
| مرسي رابعه جونم مثل هميشه نوشته هايي كه ميذاري عاليه | |
|
| |
mohammad تازه کار
تعداد پست ها : 73 امتیازات : 118 اعتبار و شهرت : 20 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 سن : 34 مکان : T3hR/-\N
| |
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 1:09 pm | |
| | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 1:12 pm | |
| محمد و رابعه خوجکل بود تنکس گلبرگ میسی اومدی . . . مام ک اینجا هویجیم | |
|
| |
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 27, 2010 4:02 pm | |
| داداش محمد و آبجی رابعه خیلی قشنگ نوشتین من اینجوری شدم شعرهای فروغ هم که واقعا معرکه اند " longdesc="16" /> از همه تون تشکر میکنم باز هم بنویسین | |
|
| |
Sponsored content
| Subject: Re: آدمک ! | |
| |
|
| |
| آدمک ! | |
|