| آدمک ! | |
|
+8مانی رابعه پارميس javad generalx mohammad SaharNaz youri 12 posters |
|
Author | Message |
---|
mohammad تازه کار
تعداد پست ها : 73 امتیازات : 118 اعتبار و شهرت : 20 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 سن : 34 مکان : T3hR/-\N
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 20, 2010 4:17 pm | |
| خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟
خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟
آغاز کسی باش که پایان تو باشد | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| |
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sat Feb 20, 2010 6:22 pm | |
| مهربان به هرکجا که باشی در آغوش همسر یا در قلب یک مرد تو زیباترین گناه منی ! و رسوا ترین اشتباه منی ! . . . و در شهر عشق . . تا ابد پادشاه منی ! و من هرکجایی که باشم در آغوش خاک یا در دل آسمان تا قیامت آشنای تو ام! و در بارگاه نگاهت برای همیشه گدای توام ! . . .
______________________________ پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است !
| |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| |
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Mon Feb 22, 2010 5:10 pm | |
| گر بدین سان زیست باید پست من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه یادگاری جاودانه بر فراز بی بقای خاک. احمد شاملو | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Mon Feb 22, 2010 6:54 pm | |
| میسی رابعه جون ! عینه همیشه زیبا بود شهرت . . .
.
.
. ________________________________ پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است ! | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 2:11 am | |
| پیش از اینها فکر میکردم خدا ، خانه ای دارد کنار ابر ها مثل قصر پادشاه قصه ها ، خشتی از الماس خشتی از طلا پایه های برجش از عاج و بلور ، بر سر تختی نشسته با غرور ماه برق کوچکی ست از تاج او ، هر ستاره پولکی از تاج او اطلس پیراهن او آسمان ، نقش روی دامن او کهکشان رعد و برق شب طنین خنده اش ، سیل و طوفان نعره ی توفنده اش دکمه ی پیراهن او آفتاب ، برق تیر و خنجر او ماهتاب هیچ کس از جای او آگاه نیست ، هیچ کس را در حضورش راه نیست پیش از اینها خاطرم دلگیر بود ، از خدا در ذهنم این تصویربود آن خدا بی رحم بود و خشمگین ، خانه اش در آسمان دور از زمین بود ،اما میان ما نبود ، مهربان و ساده و زیبا نبود در دل او دوستی جایی نداشت ، مهربانی هیچ معنایی نداشت ... هر چه میپرسیدم از خود از خدا ، از زمین از اسمان از ابر ها زود می گفتند این کار خداست ، پرس و جو از کار او کاری خطاست هر چه می پرسی جوابش آتش است ، آب اگر خوردی جوابش آتش است تا ببندی چشم کورت می کند ، تا شدی نزدیک دورت میکند کج گشودی دست ،سنگت می کند ، کج نهادی پا ی لنگت می کند تا خطا کردی عذابت می دهد ، در میان آتش آبت می کند با همین قصه دلم مشغول بود ، خوابهایم خواب دیو و غول بود خواب می دیدم که غرق آتشم ، در دهان شعله های سرکشم در دهان اژدهایی خشمگین ، بر سرم باران گرز آتشین محو می شد نعره هایم بی صدا ، در طنین خنده ی خشم خدا ... نیت من در نماز ودر دعا ، ترس بود و وحشت از خشم خدا هر چه می کردم همه از ترس بود ،مثل از بر کردن یک درس بود .. مثل تمرین حساب و هندسه ،مثل تنبیه مدیر مدرسه تلخ مثل خنده ای بی حوصله ، سخت مثل حل صد ها مسئله مثل تکلیف ریاضی سخت بود ، مثل صرف فعل ماضی سخت بود تا که یک شب دست در دست پدر ، راه افتادیم به قصد یک سفر در میان راه در یک روستا ، خانه ای دیدیم خوب و آشنا زود پرسیدم پدر اینجا کجاست ، گفت اینجا می شود یک لحظه ماند گوشه ای خلوت نمازی ساده خواند ، با وضویی دست ورویی تازه کرد گفتمش پس آن خدای خشمگین ، خانه اش اینجاست ؟اینجا در زمین؟ گفت :آری خانه ی او بی ریاست ، فرشهایش از گلیم و بوریاست مهربان و ساده و بی کینه است ، مثل نوری در دل آیینه است عادت او نیست خشم و دشمنی ، نام او نور و نشانش روشنی خشم نامی از نشانی های اوست ، حالتی از مهربانی های اوست قهر او از آشتی شیرینتر است ، مثل قهر مهربان مادر است دوستی را دوست معنی می دهد ، قهر هم با دوست معنی می دهد هیچ کس با دشمن خود قهر نیست ، قهری او هم نشان دوستی ست تازه فهمیدم خدایم این خداست ، گفت اینجا خانه ی خوب خداست این خدای مهربان و آشناست ، دوستی از من به من نزدیکتر از رگ گردن به من نزدیکتر ، آن خدای پیش از این را باد برد نام او راهم دلم از یاد برد ، آن خدا مثل خیال و خواب بود چون حبابی نقش روی آب بود ، می توانم بعد از این با این خدا دوست باشم دوست ،پاک و بی ریا ، می توان با این خدا پرواز کرد سفره ی دل را برایش باز کرد ، می توان در باره ی گل حرف زد صاف و ساده مثل بلبل حرف زد ، چکه چکه مثل باران راز گفت با دو قطره صد هزاران راز گفت، می توان با او صمیمی حرف زد مثل یاران قدیمی حرف زد ، می توان تصنیفی از پرواز خواند با الفبای سکوت آواز خواند ، می توان مثل علف ها حرف زد با زبانی بی الفبا حرف زد ، می توان در باره ی هر چیز گفت می توان شعری خیال انگیز گفت ، مثل این شعر روان و آشنا تازه فهمیدم خدایم این خداست ، این خدای مهربان و آشناست دوستی از من به من نزدیک تر ، از رگ گردن به من نزدیک تر قيصرامين پور | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 2:25 am | |
| خداوندا اگر روزی بشر گردی ز حال ما خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن از این بدعت خداوندا نمیدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 2:27 am | |
| پنج وارونه چه معنا داردپنج وارونه چه معنا دارد ؟! خواهر كوچكم از من پرسيد من به او خنديدم كمي آزرده و حيرت زده گفت روي ديوار و درختان ديدم باز هم خنديدم گفت ديروز خودم ديدم پسر همسايه پنج وارونه به مينو ميداد آنقَدَر خنده برم داشت كه طفلك ترسيد بغلش كردم و بوسيدم و با خود گفتم بعدها وقتي غم سقف كوتاه دلت را خم كرد بي گمان مي فهمي - پنج وارونه چه معنا دارد | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 2:29 am | |
| چرا عاقل كند كاري كه بازآرد پشيماني؟ تو از دردي كه افتادست بر جانم چه مي داني؟ دلم تنها تو را دارد ولي با او نمي ماني تمام سعي تو كتمان عشقت بود در حالي كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهاني فقط يك لحظه آري با نگاهي اتفاق افتاد چرا عاقل كند كاري كه بازآرد پشيماني؟ | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 6:36 am | |
| زندگی خوردن و خوابیدن نیست زندگی انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف یاد مان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند.
حميد مصدق
| |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 6:38 am | |
| دیو دیو ؟ آری دیو این تن افراخته چون کوه بلند به چه فن آورم او را در بند ؟ من و این ترکش و این تیر و کمان ؟ من و این بازی خرد من و این دیو گران؟ اگر این تیر رها گشت ز کف اگر این تیر نیاید به هدف ؟ من و نابودیم آسان آسان آخرین تیر من از چله گذشت ترکش من دگر از تیر تهی ست ديو می اید دیو دیگر ای بخت سیاهم به تو امیدی نیست
حميد مصدق
Last edited by رابعه on Tue Feb 23, 2010 6:43 am; edited 1 time in total | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Tue Feb 23, 2010 6:41 am | |
| هرگز
من تمنا كردم
كه تو با من باشی
تو بمن گفتی
هرگز، هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه این
هرگز
كشت | |
|
| |
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 1:05 am | |
| در بنفشه زار چشم تو من از بهترین بهشت ها گذشته ام به بهترین بهارها رسیده ام ای غم تو همزبان بهترین دقایق حیات من لحظه های هستی من از تو پر شده آه ......... در تمام روز ، تمام شب ، تمام هفته ، تمام ماه همه عمر در فضای خانه ، کوچه ، راه هوا ، زمین ، درخت ، سبزه ، آب توی خطوط درهم کتابها در دیار نیلگون خواب
ای جدایی تو بهترین بهانه گریستن من
بی تو .......... من به اوج حسرتی نگفتنی رسیده ام | |
|
| |
javad اماتور
تعداد پست ها : 34 امتیازات : 21 اعتبار و شهرت : 2 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01 مکان : خونه ی بابا
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 1:13 am | |
| چه گنه کرد دلم کز تو چنین دور شد | |
|
| |
SaharNaz شاگرد
تعداد پست ها : 160 امتیازات : 225 اعتبار و شهرت : 24 زمان پیوستن به سایت : 2010-01-31 سن : 37 مکان : تهران
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 4:48 am | |
|
زندگی رسم خوشایندی است زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ پرشی دارد به اندازه عشق زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی میپیچد
| |
|
| |
SaharNaz شاگرد
تعداد پست ها : 160 امتیازات : 225 اعتبار و شهرت : 24 زمان پیوستن به سایت : 2010-01-31 سن : 37 مکان : تهران
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 4:50 am | |
|
و نپرسیم کجاییم و نپرسیم که فواره اقبال کجاست و نپرسیم چرا قلب حقیقت آبی است پشت سر مرغ نمی خواند پشت سر باد نمی آید پشت سر پنجره سبز صنوبر بسته است پشت سر روی همه فرفره ها خاک نشسته است پشت سر خستگی تاریخ است
| |
|
| |
SaharNaz شاگرد
تعداد پست ها : 160 امتیازات : 225 اعتبار و شهرت : 24 زمان پیوستن به سایت : 2010-01-31 سن : 37 مکان : تهران
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 4:53 am | |
|
هرکجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند قارچ های غربت من نمی دانم چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست و چرا در فقس هیچ کسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
| |
|
| |
SaharNaz شاگرد
تعداد پست ها : 160 امتیازات : 225 اعتبار و شهرت : 24 زمان پیوستن به سایت : 2010-01-31 سن : 37 مکان : تهران
| |
| |
مانی تازه کار
تعداد پست ها : 89 امتیازات : 100 اعتبار و شهرت : 5 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 43 مکان : تهران.فرانکفورت
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 4:59 am | |
| دومی عالی بود سحرجان من خیلی این اهنگه داریوشو دوست دارم | |
|
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| |
| |
رابعه شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 207 امتیازات : 328 اعتبار و شهرت : 45 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-22 سن : 39 مکان : زير سايه خدا
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 6:25 am | |
| خاطره ها
در گذر گاه زمان خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد عشقها می میرند رنگها رنگ دگر می گیرند وفقط خاطره هاست که چه شیرین وچه تلخ دست ناخورده به جا میماند | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 3:43 pm | |
| رابعه گلم آجی سحر عمو جوات مانی عزیز همتونو میسی اومدین بفرمایین تو چای در خدمت باوشیم | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 3:44 pm | |
| مثل کبریت کشیدن در باد دیدنت دشوار است من که به معجزه ایمان دارم میکشم آخرین دانه کبریت در باد هر چه بادآباد ...
____________________________________ پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است !
| |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Wed Feb 24, 2010 3:55 pm | |
| به به سحر جون خيلي خوبه دست همگيتون درد نكنه
| |
|
| |
Sponsored content
| Subject: Re: آدمک ! | |
| |
|
| |
| آدمک ! | |
|