نقشه سياه مرد جوان براي ازدواج با دختر 11 ساله

مرد جواني که به بهانه ازدواج ، دختر 11 ساله اي را در يکي
از محله هاي تهران ربوده و با بردن وي به منزل مادربزرگش در يکي از شهرهاي
غرب کشور، او را مورد آزار و اذيت قرار داده بود، دستگير شد.
به گزارش خبرنگار «جام جم»، اول شهريور امسال ، مردي به اداره يازدهم پليس
آگاهي تهران مراجعه کرد و از آزار و اذيت دختر 11 ساله اش از سوي جواني 22
ساله خبر داد.
شاکي در تشريح ماجرا به پليس گفت: چند روز پيش دخترم براي خريد، منزل را ترک کرد و ناپديد شد.
چند ساعت بعد از سوي پسر همسايه متوجه شدم که دوستش محسن ، دخترم را ربوده
و با خود به شهرستان برده است. به اين ترتيب با خانواده محسن تماس گرفتم و
ملتمسانه از وي خواستم دخترم را برگرداند تا آبروي خانوادگي مان نرود.
وقتي دخترم به منزل آمد و ماجرا را برايمان تعريف کرد، پي برديم که او از
سوي محسن مورد آزار قرار گرفته است.
در پي اين شکايت ، ماموران جستجوي خود را براي يافتن مرد جوان آغاز کردند
و فهميدند که متهم فراري قصد ملاقات با دختر شاکي را دارد و از او خواسته
است به خيابان رودکي تهران برود.
[/size][size=9]با به دست آمدن اين سرنخ ، ماموران روز پنجم شهريور به محل
يادشده اعزام و موفق به شناسايي متهم شدند؛ اما وي هنگامي که متوجه حضور
ماموران شد، با يک دستگاه خودروي رنو فرار کرد که پس از برخورد با 2
دستگاه خودروي ديگر، عاقبت با شليک 4 تير هوايي از سوي پليس ، متوقف و
دستگير شد. با انتقال متهم به مرکز پليس ، وي به جرم خود اعتراف کرد و
گفت: من از طريق يکي از دوستانم که در همسايگي شاکي بود، با دختر شاکي
آشنا شدم و مي خواستم با او ازدواج کنم ؛ اما از ترس اين که خانواده اش به
من پاسخ منفي بدهند، دختر 11 ساله را فريب دادم و او را به منزل مادربزرگم
در شهرستان بردم.
هنگامي که خانواده اش متوجه ماجرا شدند، او را مورد آزار قرار دادم تا آنها را مجبور کنم با ازدواج من و دخترشان موافقت کنند.
وقتي دختر 11 ساله به منزلش برگشت ، خانواده ام به منزل پدر وي رفتند و از
او براي من خواستگاري کردند؛ اما والدين دختر 200 سکه بهار آزادي را براي
مهريه او قبول نکردند و از من شکايت کردند. در هر صورت مي دانم که اشتباه
کرده ام و از خانواده اش طلب بخشش دارم.
بنابراين گزارش ، جوان آزاردهنده با قرار قانوني روانه بازداشتگاه پليس شد تا تحقيقات تکميلي از وي صورت گيرد.

فراموش نشه 50 در صد ماجرا فریب خوردن دخترست فریب چیه پسره که به زور نمی تونه خر میشه دختره بعد بقیه ماجرا............متاسفانه البته

بابا کاری نداشت یکم اصرار و چند دفعه خواستگاری رفتن همه چیز حل میشد.نیازی به این کارا نبوده.البته من اگه عاشق بشم و طرف منو قبول نکنه منم می دزدمش......نترسین بابا شوخی کردم.بچه ی خوفی ام

بچه خوف ميشه بري خودتو كامل معرفي كني
يه تاپيك مخصوص اين كار گذاشتيم
ممنون ميشيم
" longdesc="16" />

baba rozname jamejame safe hafades
ashgo ashegi