| آدمک ! | |
|
+8مانی رابعه پارميس javad generalx mohammad SaharNaz youri 12 posters |
|
Author | Message |
---|
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sat Mar 06, 2010 2:23 pm | |
| همیشه با همیشه در انتظار نیامدنت سکوت می کنم و از تو ... . می آیی ؟ نمی دانم اما خوب می دانم که نمی آیی و این قصه را به هیچکس نمی گویم حتی به تو . امروز چقدر انتظار نیامدنت را کشیده ام . باور کن شاید ، باور نکنی در ازدحام این همه آدم سخن گفتن را فراموش کرده ام...!!! | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| |
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sun Mar 07, 2010 10:55 am | |
| کسي درد خنديدنم را نفهميد
و از ريشه پوسيدنم را نفهميد
همان اول راه او از من جدا شد
که به بيراهه پيچيدنم را نفهميد
زمين و زمان پشت سر ميزد اما
کسي بر زمين خوردنم را نفهميد
چنان نرم و آهسته در خود شکستم
که حتي ترک خوردنم را هم نفهميد | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sun Mar 07, 2010 10:59 am | |
| اشكهايم
نگاه هايم
حرفهايم
و سكوتم
نه
هيچ يك اثري نداشت
همه بي اثر بود
مي رود
بدون نگاهي
و من فكر مي كنم
و به ياد مي آورم
روزي را كه گفت " من هستم،تو هم باش "
نگاهي مي كنم
من هستم
اما او............ | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Sun Mar 07, 2010 10:59 am | |
| مي نشينم
در كور سوي كوچه ي تنهايي
روزها به صبر
شب ها به انتظار
گذر زمان
گذر عمر
گفتند چون مي گذرد غمي نيست
گذشت
اما با غم
گفتند اين نيز بگذرد
گذشت
اما سخت
حال چه كنم
به چه شوقي
به چه اميدي
گذرعمر را تماشا كنم
در انتهاي كوچه ي تنهايي | |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Sun Mar 07, 2010 3:10 pm | |
| دود مي خيزد
دود مي خيزد ز خلوتگاه من.
كس خبر كي يابد از ويرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن.
كي به پايان مي رسد افسانه ام؟
***
دست از دامان شب برداشتم
تا بياويزم به گيسوي سحر.
خويش را از ساحل افكندم در آب،
ليك از ژرفاي دريا بي خبر.
***
بر تن ديوارها طرح شكست.
كس دگر رنگي در اين سامان نديد.
چشم مي دوزد خيال روز و شب
از درون دل به تصوير اميد.
***
تا بدين منزل نهادم پاي را
از دراي كاروان بگسسته ام.
گرچه مي سوزم از اين آتش به جان،
ليك بر اين سوختن دل بسته ام.
***
تيرگي پا مي كشد از بام ها:
صبح مي خندد به راه شهر من.
دود مي خيزد هنوز از خلوتم.
با درون سوخته دارم سخن.
*****
| |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Sun Mar 07, 2010 3:15 pm | |
|
که گلی با چشمی
رنگ زیبای خزان با روحی
نیش زنبورعسل با نوشی
کارهمواره باران با دشت
برف با قله کوه
رود با ریشه ی بید
باد با شاخه وبرگ
تکه ابری به سرت چون سایه
چشمه آبی به لب تشنه ی آهو درکوه
برکه ای با مهتاب
ونسیمی با زلف
وصدای دو کبوتر با هم
وطبیعت با ما شب با روز
عشقبازی بهمین آسانیست
دست آرام ونوازشگر تو برسرمن
وبه آسانی پرسیدن تو ازاشکی
که فرو ریخته برگونه ی من
و چراغی که بسوزد شب یلدای کسی
وتسلی دلی ناآرام
عشقبازی بهمین آسانیست
که فروشی مهری
وخریدارشوی مهری را
وزمانیکه به حراج گذاری شادی
و به تخفیف کشی رنجی را
و به پیچی تو مرا لای حریر احساس
گره ی عشق به آنها بزنی
ببری با خود تا اوج سرور
عشقبازی به همین آسانیست
وزمانی که دهی پیش سلامی به همه
دراول صبح
داده باشی پیغام
خواندن شعر به تنهائی خویش
وبه ارزان بدهی کالایت
وخدا حافظی شادی در آخرروز
ورکوعی وسجودی با خواست شکر
وحال عشقبازی بهمین آسانیست
| |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Mon Mar 08, 2010 10:03 am | |
| | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Mon Mar 08, 2010 10:05 am | |
| روز ها می گذرند مثل زنجیر صدا یا صدای زنجیر و شب آواز زند در دل این همه خواب مثل یک عاشق پیر من به تو می گویم نگرانم به خدا صبح فردا شده دیر تو به من می گویی که نباشم دلگیر آه اما ای مرگ کی می ایی به برم؟ خواهم از این همه بد یک نفس در گذرم لحظه هایم خرد شد چهره ام تغییر کرد سال و ماهم لا نه ای در دل زنجیر کرد روز هایم رنگ باخت رنگ تقویمم پرید باز زنجیر سکوت روی شب هایم خزید شب چو پیچک می شوم با بوی تو باز می پیچم ز پا تا موی تو باز تبریکات نور زیر آوار بلور من مگر چند ساله ام؟ باز زنجیر سکوت اینه ای اینه تو مرا نشناختی عشق های کاغذی در دلم انداختی من مگر دیوانه ام؟ باز زنجیر سکوت باز گفتم زیر لب ناله هایم شعر شد شعر هایم ناله شد دشت های آرزوم پر ز بوی لاله شد باز پرسیدم ز خود پس نگاهم بیخودی دور تو پروانه شد؟ یا که چشمت بی دلیل با دلم همخانه شد؟ شعر های دفترم بی سبب مستانه شد؟ دانه می روید ز خاک دانه هم تحقیر شد ریشه اش در زیر خاک دانه ی زنجیر شد آذر خشی عاقبت برق زد باران گرفت با طلوع روشنی مستی ام پایان گرفت باز تکرار سحر باز یک روز دگر روز آغاز کلام روز شعری نا تمام... باز تصویر دلم می تپد در اینه باز اشکم بی صدا می چکد بر اینه باز می سوزد دلم ناله ام شبگیر شد روزهایم می روند عشق هم زنجیر شد عشق هم زنجیر شد | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Mon Mar 08, 2010 3:31 pm | |
| بر درخت اقاقیا تکیه می دهی و برگها می ریزند برگها كوچك و زرد پناهت ميدهند ابرها مي آيند و تو بارانها را خواهي ديد و پنجره هايي كه هر روز با حجم تنهـايي آدم شكلي دوباره مي گيرند با شانههاي خميده تكيه ميدهي و نگاه ميكني صداي تابي كه آرام، ميآيد و ميرود ميآيد و ميرود........... كودكي تاب خورده است و رفته است با گيسواني لرزان در باد....و تو تو هنوز نگاه ميكنـي به رد گامهايي كه بر شنها دويده اند بر شنها ميدوي امَا،امَا كودكي باز نمي گردد!!! بر درخت اقاقيا برگي نمانده است !!!!! | |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 09, 2010 10:45 am | |
| احساس
نشسته ماه بر گردونه عاج .
به گردون مي رود فرياد امواج .
چراغي داشتم، كردند خاموش،
خروشي داشتم، كردند تاراج ...
| |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 09, 2010 10:46 am | |
| اي عشق
اي عشق، شكسته ايم، مشكن ما را
اينگونه به خاك ره ميفكن ما را
ما در تو به چشم دوستي مي بينيم
اي دوست مبين به چشم دشمن ما را
| |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 09, 2010 10:49 am | |
| به سنگ ساحل مغرب شكست زورق مهر،
پرندگان هراسان، به پرس و جورفتند .
هزار نيزه زرين به قلب آب شكست .
فضاي دريا يكسره به خون و شعله نشست .
به ماهيان خبر غرق آفتاب رسيد .
نفس زنان به تماشاي حال او رفتند !
ز ره درآمد باد،
به هم بر آمد موج،
درون دريا آشفت ناگهان، گفتي
هزاران اسب سپيد از هزار سوي افق،
رها شدند و چو باد از هزار سو رفتند !
***
نه تخته پاره زرين، كه جان شيرين بود؛
در آن هياهوي هول آفرين رها بر آب !
هزار روح پريشان به هر تلاطم موج،
بر آمدند و به گرداب فرو رفتند !
***
لهيب سرخ به جنگل گرفت و جاري شد .
نواگران چمن از نوا فرو ماندند .
شب آفرينان بر شهر سايه افكندند .
سحر پرستان، فرياد در گلو، رفتند !
*****
| |
|
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 09, 2010 10:51 am | |
| بگو كجاست؟
اي مرغ آفتاب!
زنداني ديار شب جاودانيم
يك روز، از دريچه زندان من بتاب
***
مي خواستم به دامن اين دشت، چون درخت
بي وحشت از تبر
در دامن نسيم سحر غنچه واكنم
با دست هاي بر شده تا آسمان پاك
خورشيد و خاك و آب و هوا را دعا كنم
گنجشك ها ره شانه ي من نغمه سر دهند
سرسبز و استوار، گل افشان و سربلند
اين دشت خشك غمزده را با صفا كنم
***
اي مرغ آفتاب!
از صد هزار غنچه يكي نيز وا نشد
دست نسيم با تن من آشنا نشد
گنجشك ها دگر نگذاشتند از اين ديار
وان برگ هاي رنگين، پژمرده در غبار
وين دشت خشك غمگين، افسرده بي بهار
***
اي مرغ آفتاب!
با خود مرا ببر به دياري كه همچو باد،
آزاد و شاد پاي به هرجا توان نهاد،
گنجشك پر شكسته ي باغ محبتم
تا كي در اين بيابان سر زير پر نهم؟
با خود مرا ببر به چمنزارهاي دور
شايد به يك درخت رسم نغمه سر دهم.
من بي قرار و تشنه ي پروازم
تا خود كجا رسم به هر آوازم...
***
اما بگو كجاست؟
آن جا كه - زير بال تو - در عالم وجود
يك دم به كام دل
اشكي توان فشاند
شعري توان سرود؟
***** | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 09, 2010 2:25 pm | |
| نقاب از چهره می افتاد و من باور نمی کردم دلم میشد پر از فریاد و من باور نمی کردم کسی که مطمئن بودم که اهل دین و دانش بود به من درس ریا میداد و من باور نمی کردم نقاب از چهره افتاد و بعضی از عزیزان از تکلف میشدند آزاد و من باور نمی کردم دوباره پنجره وا شدنمایان شد دلی غافل و پرده پاره شد در باد و من باور نمی کردم | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 4:27 am | |
| به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| |
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 8:56 am | |
| من از سلاله ی درختانم! تنفس هوای مانده ملولم می کند پرنده ای که مرده بود به من یاد داد که پرواز را به خاطر بسپارم...
نهایت تمامی نیروها پیوستن است...پیوستن به اصل روشن خورشید وریختن به شعور نور طبیعی ست که آسیاب های بادی می پوسند ...!
| |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 8:57 am | |
| مترسک ناز می کند کلاغ ها فریاد می زنند و من سکوت می کنم.... این مزرعه ی زندگی من است خشک و بی نشان | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 8:59 am | |
| می زند در دل من
باز آرام آرام
یاد تو،
خاطره ها،
همچو پتکی محکم.
باز می آید از پشت حیاط
بانگ و فریاد سکوتت
و منم ، باز حیران وجود بی وجودت! | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 9:02 am | |
| در میان اشباح راه می روم، سرایی که می گفتند خانه ی من است، به منزلگاه اشباح می ماند، با نشانهای به جای مانده از روزگاران وصل. ایا من خود شبحی بوده ام همه عمر، یا خواب می دیدم همه ی آن روزان و شبان را؟ دیری است که درگذشته ام و درگذاشته ام همه ی رویاها را. شهر من منزلگاه اشباح است، می روند و می ایند و خاکستر به جای می گذارند، شهر من دل من بود. | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 9:03 am | |
| از دیده به جای اشک خون می آید دل خون شده ، از دیده برون می آید دل خون شد از این غصّه که از قصّه عشق می دید که آهنگ جنون می آید می رفت و دو چشم انتظارم بر راه کان عمر که رفته ، باز چون می آید؟ با لاله که گفت حال ما را که چنین دل سوخته و غرقه به خون می آید کوتاه کن این قصه ی جان سوز ای شمع کز صحبت تو ، بوی جنون می آید! | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| Subject: Re: آدمک ! Thu Mar 11, 2010 9:07 am | |
| در نیست . . . راه نیست
شب نیست . . . ماه نیست
نه روز . . نه آفتاب
ما بیرون زمان ایستاده ایم
با دشنه های تلخی در گرده هایمان
هیچ کس با هیچکس سخن نمیگوید . . که خاموشی با هزار زبان در سخن است
در مردگان خویش نظر می بندیم با طرح خنده ای و نوبت خود را انتظار می کشیم بی هیچ خنده ای | |
|
| |
youri فوق حرفه ای
تعداد پست ها : 427 امتیازات : 563 اعتبار و شهرت : 37 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-01
| |
| |
پارميس شاگرد ممتاز
تعداد پست ها : 202 امتیازات : 256 اعتبار و شهرت : 30 زمان پیوستن به سایت : 2010-02-03 مکان : قم
| Subject: Re: آدمک ! Mon Mar 15, 2010 10:55 am | |
| سلام عزيزم نگران شلوغيش نباش يه كم كه حالم بهتر بشه دوباره دوتائي شلوغش ميكنيم دعا كن خوب شم | |
|
| |
Sponsored content
| Subject: Re: آدمک ! | |
| |
|
| |
| آدمک ! | |
|