آدمک !

Subject: Re: آدمک ! Mon Mar 01, 2010 11:46 pm

می خواهم آب شوم
در گستره ی افق
آنجا که دریا به آخر می رسد
و آسمان آغاز می شود
می خواهم با هر آنچه مرا در برگرفته یکی شوم
حس می کنم و می دانم
دست می سایم و می ترسم
باور می کنم و امیدوارم
که هیج چیز با آن به عناد برنخیزد
می خواهم آب شوم
در گستره ی افق
آنجا که دریا به آخر می رسد
و آسمان آغاز می شود...

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 3:14 am

بر غبار فریاد

شانهایم از تو

دستهایم در باد

می کشم نقاشی

بر غبار فریاد

غربت خاطر تو

میزند بر جانم

خستگی های مست

خنده های پنهان

روز را با فانوس

می کشانم به غروب

تا به قله ای سکوت

تا نگاه هر روز

زیر نور مهتاب

تیک تیک ساعت

پشت هم می خواند

عمر تو رفت به باد

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:01 am

وای چه شهره خوجلی آدمک ! - Page 5 302250

دست میسی رابعه جونم آدمک ! - Page 5 302250

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:12 am

youri wrote:: وای چه شهره خوجلی
دست میسی رابعه جونم

خواهش مي كنم عزيز دلم
شعرهايي هم كه تو گذاشتي بسيار بسيار زيبا بود
فقط عزيزم من با علامت مثبت گوشه پستت ازت تشكر كردم :wink-:

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:15 am

youri wrote:: درخت

در قمار با خزان . . .

برگهایش را باخت ! . . .

چون من ، که در مصاف تقدیر

آرزوهایم را . . . !

چقدر قشنگ و پر معني
ممنون ناديا جون $:razz:\'$

study

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:25 am

آها حواسم نبود آدمک ! - Page 5 149127

خواهش عزیز ! . . .
راستی اگه از این شعرای سیاه بازم داری بزار
من خهلی دوزشون دارم آدمک ! - Page 5 149127

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:27 am

بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم
شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم . .
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم!
در نهانخانه جانم گل ياد تو درخشيد
باغ صد خاطره خنديد . . .
عطر صد خاطره پيچيد . . .
يادم آمد كه شبي باهم آز آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم . . .
تو همه راز جهان ريخته در آن چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت !
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فروريخته در آب
شاخه ها دست براورده بر مهتاب . . .
شب و صحدا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ . . .
يادم آيد تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن !
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن !
آب آيينه ي عشق گذران است . . .
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است . . .
باش فردا كه دلت با دگران است !
تا فراموش كني چني از اين شهر سفر كن . . .
با تو گفتم : حذر از عشق ؟ ندانم !
سفر از پيش تو هرگز نتوانم . . . .
نتوانم !
روز اول كه دل من به تمناي تو پر زد
تو به من سنگ زدي . . من نرميدم . . نگسستم . .
باز گفتم كه : تو صيادي و من آهوي دشتم !
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم . . .
حذر از عش ندانم نتوانم !
اشكي از شاخه فرو ريخت . . .
مرغ شب ناله اي تلخي زد و بگريخت
اشك د ر چشم تو لرزيد . . .
ماه بر عشق تو خنديد!
يادم آمد كه : دگر از تو جوابي نشنيدم !
پاي در دامن اندوه كشيدم . . . .
نگسستم . . نرميدم !
رفتم در ظلمت غم آن شب و شبهاي دگر هم . . .
نگرفتي دگر از عاشق آزرده خبر هم !
نكني دگر از آن كوچه گذر هم . . . !
...بي تو اما به چه حالي من از آن كوچه گذشتم . . . !

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:32 am

youri wrote:: راستی اگه از این شعرای سیاه بازم داری بزار
من خهلی دوزشون دارم

تو اين سن و سال دنبال شعر سياه براي چي هستي ؟
حيف نيست دختر به اين خوبي همش از اين شعرا ميزاره $:\'\'SAD:$ :wink-:

البته بعضي از اين شعر هاي سياه خيلي پر مفهوم هستند و واقعيت زندگي رو ميگن
ولي بعضي وقتها آدم رو دچار افسردگي مي كنند ، كه اين اصلا خوب نيست
تو با اين روحيه شادت برو دنبال شعر هاي سفيد و شاد :wink-:

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:43 am

اگر قصد شکستن داری
سنگ بی انصافیست
یک تلنگر کافیست

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:44 am

رابعه wrote:

youri wrote:: راستی اگه از این شعرای سیاه بازم داری بزار
من خهلی دوزشون دارم

تو اين سن و سال دنبال شعر سياه براي چي هستي ؟
حيف نيست دختر به اين خوبي همش از اين شعرا ميزاره $:\'\'SAD:$ :wink-:

البته بعضي از اين شعر هاي سياه خيلي پر مفهوم هستند و واقعيت زندگي رو ميگن
ولي بعضي وقتها آدم رو دچار افسردگي مي كنند ، كه اين اصلا خوب نيست
تو با اين روحيه شادت برو دنبال شعر هاي سفيد و شاد :wink-:

حقیقت زندگی سیاهه! . . .

بازم مرسی از نظرت عزیز . . . ! آدمک ! - Page 5 Herz

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:45 am

کودکی را دوست دارم ، ولی از آینه می ترسم!

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:46 am

من تمامی مردگان بودم
مرده ی پرندگانی که می خوانند
و خاموشند...

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:51 am

youri wrote:: حقیقت زندگی سیاهه! . . .

عزيزم به حقيقت زندگي كاري نداشته باش
ببين خودت چي مي خواي
دوست داري سياه باشه يا سفيد
هر كدوم رو كه تو بخواي زندگي برات همون طوري پيش ميره ، اگه بخواي مي توني حقيقت رو عوض كني

ببخشيد دوست جونم ، چون خيلي دوست دارم اينا رو گفتم وگرنه دلم نمي خواد تو كارت دخالتي كرده باشم
در ضمن شعر هايي هم كه ميزاري همشون قشنگ و پر معني هستند
موفق باشي
بوس بوس بغل بغل $:razz:\'$

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:51 am

بپیچ ای تازیانه ! خرد كن ، بشكن ستون استخوانم را
به تاریكی تبه كن ، سایه ی ظلمت
بسوزان میله های آتش بیداد این دوران پر محنت
فروغ شب فروز دیدگانم را
لگدمال ستم كن ، خوار كن ، نابود كن
در تیره چال مرگ دهشتزا
امید ناله سوز نغمه خوانم را
به تیر آشیاسوز اجانب تار كن ، پاشیده كن از هم
پریشان كن ، بسوزان ، در به در كن آشیانم را
بخون آغشته كن ، سرگشته كن در بیكران این شب تاریك وحشتزا
ستمكش روح آسیمه ، سر افسرده جانم را
به دریای فلاكت غرق كن ، آوازه كن ، دیوانه ی وحشی
ز ساحل دور و سرگردان و تنها
كشتی امواج كوب آرزوی بیكرانم را با وجود این همه زجر و شقاوتهای بنیان كن
كه می سوزاند اینسان استخوان های من و هم میهنانم را
طنین افكن سرود فتح بیچون و چرای كاررا
سر می دهم پیگیر و بی پروا ! و در فردای انسای
بر اوج قدرت انسان زحمتكش
به دست پینه بسته ، میفزارم پرچم پرافتخار آرمانم را

کاروووووووووووو !!!!!!!!!!!

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:55 am

رابعه wrote:

youri wrote:: راستی اگه از این شعرای سیاه بازم داری بزار
من خهلی دوزشون دارم

تو اين سن و سال دنبال شعر سياه براي چي هستي ؟
حيف نيست دختر به اين خوبي همش از اين شعرا ميزاره $:\'\'SAD:$ :wink-:

البته بعضي از اين شعر هاي سياه خيلي پر مفهوم هستند و واقعيت زندگي رو ميگن
ولي بعضي وقتها آدم رو دچار افسردگي مي كنند ، كه اين اصلا خوب نيست
تو با اين روحيه شادت برو دنبال شعر هاي سفيد و شاد :wink-:

تنکس . . . !
نظر توهم محترمه گلم آدمک ! - Page 5 302250

البته منم خودم اینجوری نیزتما آدمک ! - Page 5 63454

فخط ی نموره از این شهرا خوجم میاد . . .

حالا وخ کردم از این شهرای سفید و قرمز و آبیم میزارم آدمک ! - Page 5 63454

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 6:55 am

ببار ای نم نم باران زمین خشك را تر كن
سرود زندگی سر كن دلم تنگه ... دلم تنگه
بخواب ، ای دختر نازم بروی سینه ی بازم
كه همچون سینه ی سازم همه ش سنگه...همه ش سنگه
نشسته برف بر مویم شكسته صفحه ی رویم
خدایا ! با چه كس گویم كه سر تا پای این دنیا
همه ش ننگه ... همه ش رنگه

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 3:06 pm

رابعه wrote:

youri wrote:: حقیقت زندگی سیاهه! . . .

عزيزم به حقيقت زندگي كاري نداشته باش
ببين خودت چي مي خواي
دوست داري سياه باشه يا سفيد
هر كدوم رو كه تو بخواي زندگي برات همون طوري پيش ميره ، اگه بخواي مي توني حقيقت رو عوض كني

$:razz:\'$

به به به به خيلي قشنگ گفتي
كاملا باهات موافقم
ميگم آبجي كوچيكه بزرگ شديا :idea2:

$:razz:\'$

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 4:10 pm

" longdesc="16" />

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:00 pm

عمویی

رازتی چهرا شهراتو پاکوندی آدمک ! - Page 5 352532

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:04 pm

تنها مرگ است که دروغ نمیگوید ! . . .

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:09 pm

آنجا كه چشمان مشتاقی برای انسانی اشك می ریزد،زندگی به رنج كشیدنش می ارزد ! . . .

. . . . . . .

. . . .

. . .

. .

.

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:10 pm

دهان باز زمين در پي تو مي گردد
از آنچه بر تو نوشته ست، ديده دريا كن
زمين به خون تو تشنه ست ، آسماني باش
بگرد و خود را در آن كرانه پيدا كن

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:13 pm

برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، برو باشد ولی شبها اگر دیدی بد
آهنگ است٬بدان من گریه می کردم که از دنیا دلم تنگ است ،من از دنیا گله
مندم که از مهر تو کم دارم ،ببین یک خواهشی دارم ٬مرا در خود کمی حل کن ،
نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن.

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:17 pm

سکوت چیست به جز حرفهای نا گفته

من از گفتن باز می مانم

اما...

زبان گنجشکان

زبان زندگی جمله های

جاری جشن طبیعت ست

زبان گنجشکان یعنی

بهار،برگ،بهار

Subject: Re: آدمک ! Tue Mar 02, 2010 11:18 pm

حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی:
وقت رفتن است
بازهم همان حکایت همیشگی !
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود
آه ای دریغ و حسرت همیشگی ...
ناگهان
چقدر زود
دیر می شود!